ماهیت دین، برگردان امیر کشفی، شهریور 1392
یادداشت مترجم
هرچند راسل را بهمثابه بزرگ حامی انسانمداری غیردینی میشناسند، اما پیشتر دین را «سودمند» میدانسته است و بر آن بوده است که دین، اگر که مبرا از عقیده جزمی و دیگر گونههای کوتهاندیشی باشد، میتواند انسان را بهتماس نزدیک با کمال برساند. از اینرو او کوشیده است که «آنچه را در دین ارزشمند میداند، از عقاید کلامی جدا کند»؛ و دین را از جزماندیشی و خرافات برهاند و ماهیت آنرا نگاه دارد. نزد راسل، دین، یا دست کم ماهیت دین، «نوعی اشتیاق برای همگون شدن با نیکی یا خیر آرمانی و ابدی» است؛ چنانکه تأکید میکند که هر آن گونه اصل یا اعتقاد یا آموزهای که آمرانه و بدون دلایل کافی اعمال میشود، نه تنها جزئی از ماهیت دین نیست، بلکه تهدیدی برای آن است.
سعی راسل در «ماهیت دین» (1912) بر آن بوده است که دین شخصی خاص خودش را صورتبندی کند تا کسانی را تسلی دهد که دیگر نمیتوانند اصول عقاید جزمی دین مسیح را بپذیرند، اما نوعی نیاز دینی را احساس میکنند. باری این جستار، نموداری است از آنچه میتوان جنبهی ایجابی و افلاطونی فلسفه دین نزد راسل نامید، موجب واکنشهای مختلف شد: تاگور، همچون دیگرانی که از عرفان جانبداری میکردند، آنرا سخت ستود؛ اما ویتگنشتاین را از آن هیچ خوش نیامد، چه او گمان میکرد که دیدگاههای شخصی کسی در باب دین برای طبع و نشر بیش از حد خصوصی است. نکوهش ویتگنشتاین چندان بر راسل اثر گذاشت که او دیگر هیچگاه آنرا تجدید چاپ نکرد!
راسل آنگاه که «افلاطونگرایی» را طرد کرد و به «تجربهگرایی» روی آورد، موضعش در برابر دین تغییر کرد. هر آینه راسل تمایزی میان «حقیقت و سودمندی» دین قائل شده است و همواره دین را «فاقد حقیقت» دانسته است. اما او در این برداشت تجربی میان «ماهیت دین آرمانی» و «ماهیت ادیان تاریخی» تمایز گذارد و با بررسی اعتقادات و اَعمال اصحاب ادیان تاریخی در مجموع به این نتیجه رسید که دین ناسودمندی فراوان دارد. او دریافت که دین، آنچنانکه در واقع و عمل در جهان وجود دارد، کم و بیش نوعی هراس است. بدینسان راسل در «چرا مسیحی نیستم» (1927) اظهار میکند که «سه محرک و انگیزش انسانی که در دین تجسم یافته است،ترس، تکبر، و تنفر است» و دین پیش و بیش از همه بر ترس استوار است؛ و ترس منشأ ستم است.
- حجم: 326 کیلوبایت.
- 13 صفحه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر